بی‌محلی و گوشی‌بازی‌های مرد جوان باعث شد تا همسرش نقشه‌ای عجیب و هولناکی بکشد. زن جوان که بعد از ٢٠‌سال زندگی مشترک، احساس می‌کرد شوهرش از او فاصله گرفته و به او اهمیت نمی‌دهد، از روی لجبازی انتقام سختی گرفت؛ انتقامی که ممکن بود شوهرش را تا ابد راهی زندان کند.

انتقام عجیب از شوهری که سرش با گوشی گرم بود

سلامت نیوز: بی‌محلی و گوشی‌بازی‌های مرد جوان باعث شد تا همسرش نقشه‌ای عجیب و هولناکی بکشد. زن جوان که بعد از ٢٠‌سال زندگی مشترک، احساس می‌کرد شوهرش از او فاصله گرفته و به او اهمیت نمی‌دهد، از روی لجبازی انتقام سختی گرفت؛ انتقامی که ممکن بود شوهرش را تا ابد راهی زندان کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند ،این زن با همدستی خواهرزاده‌اش ٤٨ گرم شیشه را در کیف شوهرش گذاشت و او را به پلیس لو داد تا بتواند طلاق غیابی بگیرد. این مرد بی‌گناه وقتی که با همسرش به پارک رفته بود، گرفتار ماموران پلیس شد.

او به خاطر لجبازی همسرش به جرمی که مرتکب نشده بود، دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. همسرش و خواهرزاده او هم در طرح رعد ٢٦ پلیس پیشگیری پایتخت بازداشت شدند. این زن صبح دیروز در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» این ماجرای عجیب را روایت کرد. 


  چرا این نقشه را برای شوهرت کشیدی؟
خیلی وقت بود که از دستش خسته شده بودم. شوهرم چند وقتی می‌شد که از من فاصله گرفته بود؛ اصلا به من اهمیت نمی‌داد. مدام سرش توی گوشی بود؛ یک گوشی جدید خریده بود که وقتی به خانه می‌آمدم، مدام با آن سرگرم بود.

هر چه سعی می‌کردم کمی به من اهمیت بدهد، فایده‌ای نداشت و به من محبت نمی‌کرد. من هم دیگر از این رفتارهایش خسته شده بودم، خیلی احساس تنهایی می‌کردم و کم‌کم دچار افسردگی هم شدم. می‌خواستم از او جدا شوم. فکر انتقام هم به سرم زده بود. برای همین تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم تا هم بتوانم طلاق غیابی و هم از شوهرم انتقام بگیرم.


  چه شد که این نقشه به ذهنت رسید؟
از قبل می‌دانستم که مجازات حمل بیش از ٣٠ گرم شیشه حبس ابد است؛ برای همین تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم که مجازات سنگینی در انتظار شوهرم باشد.


  نقشه را چطور اجرا کردی؟
به همسرم گفتم که به پارک برویم با دختر و پسرم و شوهرم راهی پارک شدیم؛ خواهرزاده‌ام هم همراهم بود. او از قبل نقشه را می‌دانست و ٤٨ گرم شیشه را تهیه کرده بود. وقتی در پارک بودیم، شیشه‌ها را در کیف شوهرم گذاشتم و بعد به گشت پلیس پارک مراجعه کردم و شوهرم را لو دادم. وقتی آنها آمدند و مواد را در کیفش پیدا کردند، شوهرم بشدت شوکه شده بود.


  خودت حقیقت ماجرا را به پلیس گفتی؟
بله؛ اولش که این کار را کردم، خیلی راضی بودم اما بعدش عذاب وجدان گرفتم و تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم. دلم نیامد شوهرم سالیان ‌سال در زندان بماند؛ آن هم به جرم کاری که انجام نداده بود.


  همسرت اعتیاد هم دارد؟
نه؛ او تراشکار است و همیشه سرش به کارش گرم است اصلا اهل خلاف و اعتیاد نیست. برای همین دلم نیامد که او به زندان بیفتد. خیلی زود پشیمان شدم و خودم را به پلیس لو دادم.


  شیشه را خودت تهیه کردی؟
خواهرزاده‌ام خیلی با من صمیمی بود. از قبل می‌دانست که با شوهرم اختلاف دارم؛ وقتی موضوع انتقام را گفتم و از او کمک خواستم، او هم قول داد که کمکم کند. او رفت و ٤٨ گرم شیشه را تهیه کرد و آن را تحویل من داد. آن روز در پارک هم خواهرزاده‌ام بود.


  چند وقت است که ازدواج کرده‌ای؟
٢٠ سال؛ یک دختر چهارده ساله و یک پسر دوازده ساله هم دارم اما نتوانستم بی‌محلی‌های شوهرم را تحمل کنم؛ برای همین دست به چنین کاری زدم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha